نسبت دانشگاه و روشنفكری ینی
ایرناپلاس: دانشگاه یكی از مهمترین پایگاههای جریان روشنفكری دینی است. در دهه 70 بهخصوص بعد از دوم خرداد این پایگاه تقویت میشود. ولی بهنظر میرسد مخاطبان روشنفكران دینی در حوزه سطح زندگی با عرف جامعه به لحاظ دینداری تفاوت دارند.
سلیمانی: بیشتر مردم و همچنین دانشجوها كه آیینه جامعه هستند، به كارآمدی توجه میكنند و میگویند زمانی كه نسخه یا راهحلی را ارائه میكنیم، این الگو باید بتواند اگر نه 100%، ولی درصدی موفق باشد تا بتوان آن را پیش برد. ولی ما این فضا را در دانشگاهها نمیبینیم. آنجا اولین كسی كه به دلیل نوع تفكر خود مورد اذیت قرار میگیرد، همین دانشجو است. احساس میكند فضایی نیست كه بتوان آزادانه سخن و ایده را ابراز كرد.
بحث من بر سر این نیست كه آن عقیده الزاماً درست است یا نه، بحث من این است كه باید فضایی برای تعامل افكار وجود داشته باشد. وقتی شما به یك طیف یا جریان یا تفكر اجازه عرضه خود را نمیدهید، میدان برای كسانی باز میشود كه تفكری خاص دارند و عموماً تفكراتی است كه میتواند حكومتی یا نزدیك به قرائت حاكمیت باشد. بازخورد این چه خواهد بود؟ بازخورد آن دلزدگی و فرار از دین است. متأسفانه در مقطعی بهدلیل اجازه ندادن به دانشجویانی كه تفكر اسلامی ندارند، ولی میتوانند تشكلی داشته باشند و فكر خود را عرضه كنند، آنها را در انجمنهای اسلامی دیدیم. آنها مذهبی نبودند و گرایشات مذهبی نداشتند و به اینكه مذهب میتواند جامعه را پیش ببرد، اعتقادی نداشتند، ولی آنها تریبونی میخواستند و چون این تریبون مجوز نداشت، داخل انجمنهای اسلامی شدند و برخی از انشعابات انجمنهای اسلامی به دلیل همین قصه است.
این بازخورد ریشهای، بازتاب و عكسالعملی در جامعه دارد. مردم به دین حكمرانان خود هستند. وقتی ما بهعنوان حاكمیت حرفی میزنیم و به آن عمل نمیكنیم، مثلاً میگوییم فلان كار بشود و عمل نمیكنیم و برعكس، افراد را به شهروندان درجه یك و دو یا شهروندان باحكومت و شهروندان مخالف و شهروندان اپوزیسیون تقسیم میكنیم، به خود این اجازه را دادهایم كه آنچه ما میاندیشیم حق است و آنچه رفتار ماست عین ثواب و عین دین است و حرفهای دیگران توطئه و ضد دین است و باید جمع شود.
نتیجه در مضیقه قرار گرفتن صاحبان فكر و اندیشه است. آنها تریبونی پیدا نمیكنند و كسانی در این میان تركتازی میكنند. ما این مسئله را در دانشگاه كاملاً دیدیم. ولی در نگاه نرمال از دین كه حوزه دین را حوزهای شخصی نمیكنند، این مسائل حلشدنی است. اعتقاد من بر این است. من علت رسیدنمان به اینجا را در عملكرد خودمان میبینم. آیهای در سوره صف آمده است.ای كسانی كه ایمان آوردهاید، چرا به آنچه میگویید عمل نمیكنید؟ بیشترین یا بدترین اشتباه این است كه چیزی را بگویید و عمل نكنید. یكی از محورهای اساسی یك جامعه در حكومت اسلامی، باید آزادی باشد. به نظر من آزادی بر عدالت تقدم دارد. چون خداوند انسان را آزاد آفریده است. خلقت انسان به دلیل داشتن اختیار توأم با آزادی است؛ و آزادی یعنی استفاده از این اراده و اختیار. انسان آزاد است تا ظلم كند یا آزاد زندگی كند.
مرزی بین نقد و خیانت گذاشته نشد
ایرناپلاس: بهنظر شما اتفاقات حوادث دهه هفتاد و واكنشهای جریان دانشجویی بعد از وقایع كوی دانشگاه بیش از آنكه به عدم تعریف درست روشنفكری دینی از رابطه معنوی و رابطه بین انسان و خدا باشد، بیشتر رفلكس است؟
سلیمانی: بیشتر واكنش است و بهواسطه محدودیتهایی است كه ما برای آنها به وجود آوردهایم و اجازه ندادیم آزادی در چهارچوب قانون اساسی اجرا شود. حتی به شكلگیری حداقلها هم اجازه ندادیم. چون مرزی بین نقد و خیانت گذاشته نشد. گاهی نقدی دلسوزانه دارید، ولی به خیانت متهم میشوید. این مرزها بهجای اینكه قانونی پیش برود، سلیقهای اعمال میشود.
چرا روشنفكران محصول دانشگاه و حوزه نیستند؟
ایرناپلاس: روشنفكران دینی ما هیچكدام محصول حوزه رسمی نبودند؛ چه در حوزه و چه در دانشگاه. از مرحوم بازرگان گرفته تا مرحوم طالقانی كه ارتباطی با حوزه نداشت، و مرحوم شریعتی و دكتر بهشتی و دكتر سروش و آقای ملكیان كه محصول نهاد دانشگاه و حوزه نبودند. بهنظر شما چرا حوزه و دانشگاه بهعنوان دو نهاد رسمی و اثرگذار در حوزه عمومی، هیچ متفكر اثرگذاری را در این سطح به عرصه عمومی معرفی نكردند.
سلیمانی: پایه و اساس این وضعیت ریشه در نظام آموزشی ما دارد. چه در حوزه و چه در دانشگاه، نظام آموزشی ما تكبعدی است. مراد من از تكبعدی، بریده از اجتماع است. نظام آموزشی همان چهارچوب سنتی و موروثی است كه ما در آن نفس میكشیم و محصول آن همین خواهد بود. كسانی كه نام بردید از این چهارچوب پا را فراتر گذاشتهاند. حتی خود امام و این افراد به چارچوب آموزشی حوزه بسنده نكردند. سروش به چارچوب آموزشی دانشگاه بسنده نكرده است. چون دانشگاه و حوزه این پذیرش را نداشتهاند، یعنی نظام فرسوده است و درجا زده است. شاید موقعی جواب میداد، ولی امروز جواب نمیدهد و تبدیل بهنوعی بروكراسی شده است.
در ایران اگر سیاست میخوانید، سیاست شما بریده از اجتماع است. اگر جامعهشناسی میخوانید، ربطی به جامعه ندارد و صرفاً نظری است. نظام آموزشی ما مبتنی بر حفظیات است. این نظام آموزشی معیوب است. حوزهای كه فقط مكاسب میخواند، محصول آن استفتائات مكاسبی است. او نمیداند قانون بانك و بیمه و فاینانس چیست. چون آن نظام ارتباطی با بیرون ندارد. كسانی مانند مرحوم امام و دیگران فراتر از آن چیزی كه حوزه و دانشگاه ارائه میدهد، حركت كردهاند. آنها زمانیكه در حوزه، خواندن روزنامه یك عمل غیرفرهنگی و غیراخلاقی بود، روزنامهخوان بودند. زمانیكه باید خود را در حوزه محصور میكردند، همچون مرحوم مطهری آن محیط را رها كردند و در تهران و در دانشگاه مشغول شدند و با سؤالات جدید و حرفهای جدید روبهرو شدند. مثلاً میدیدند آریانپور در مورد اسلام چیزی میگوید، ولی اگر در حوزه بود دركی از آریانپور نداشت. مرحوم پورداوود در مورد حمله اسلام به ایران و بحثهای آتشسوزی در ایران و... حرف میزند و او در مواجهه با این بحثها، خدمات متقابل ایران و اسلام را مینویسد. همچنین كتاب اسلام و مقتضیات زمان مرحوم مطهری وقتی شكل میگیرد كه مرحوم مطهری پا از درون حوزه بیرون میگذارد.
ایرنا پلاس: بعد از سال 88 جریاناتی كه شاید پیشتر ریشههایی در جریان روشنفكری دینی داشتند، بهسمت مطرح كردن نولیبرالیسم رفتند و روشنفكری دینی را مورد هجوم قرار دادند. این جریان در تحولی به این نقطه رسیدند كه نتیجه و محصول روشنفكری دینی دهه 70 سلفیگری و بنیادگرایی دینی است و در برابر آن ایده «ایران شهری» مطرح شد. تحلیل شما از این پدیده چیست؟
سلیمانی: قاعدتاً نوع مواجههای كه با دین میشود و استفاده ابزاری از دین بیاعتمادی گستردهای در جامعه به وجود میآورد. كسانی كه روی این قصه بسیار حساس میشوند، نخبگان و روشنفكران هستند. از طرفی میبینند دینی كه تبلیغ میشود و رایج است، دینی بدون پاسخگویی به نیازهاست و نگاه آخرتگرایی كه تبلیغ میشود، برای دنیاگرایی است. من نمیخواهم این را تعمیم بدهم، ولی فقط كافی است در حاكمیت یك نفر اینگونه باشد. مثلاً رئیس یك بانك اینطور باشد. این تأثیری بسیار مخرب در جامعه دارد و نگاههایی تحت عنوان رهایی از مذهب مطرح میشود. چون نئولیبرالها عموماً نگاه دینی ندارند، ولو شاید آموزههای آنها با گزارههای دینی همراهی كند. اما از اساس نوع نگاه نئولیبرال نگاهی است كه عقیده دارد در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه نرمهایی از آزادی باید وجود داشته باشد كه عمدتاً در جوامع حامل آنها وجود دارد. این در جامعه ما جا نمیافتد، چون فرهنگ آن وجود ندارد. میخواهند این را تحمیل كنند و اینطور استدلال میكنند كه چون دین كارآمدی ندارد و ما در دولتشهرهای دیگر میبینیم، میتوانند معضلات و مشكلات را با رویكرد لیبرالی حل كنند.
گفتوگو از سیدعمادالدین محمودی
بررسی كارنامه روشنفكری دینی در گفتوگو با داود سلیمانی- بخش سوم
چرا روشنفكران محصول دانشگاه و حوزه نیستند؟
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۷:۲۱
کد خبر:
83307810
تهران- ایرناپلاس- بخش سوم گفتوگوی ایرناپلاس با دكتر داود سلیمانی به آسیبشناسی محصول نگاه روشنفكری دینی در دانشگاه و چرایی عدم ارتباط ارگانیك میان حوزه و دانشگاه با فضای روشنفكری در ایران میپردازد.